گزارش | تغییر جایگاه و هویت اجتماعی زنان
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، خانواده به عنوان رکن اصلی تشکیل جامعه، مهمترین نقش را در فرآیندهای فرهنگی و اجتماعی ایفا می کند و تغییر در بنیان های فکری و فرهنگی خانواده می تواند به تغییر اساسی در نظام هنجاری، ارزشی و فرهنگی جامعه مبدل شود.
یکی از ویژگی های عصر مدرن، تغییر نوع تلقی از جهان هستی، مبدأ و معاد و همچنین درک از افراد و جامعه است و در حقیقت عصر مدرن انسان ها دچار بحران هویت کرده است و در نهایت با از بین برده نظام هنجاری و ارزشی و تغییر هویت سنتی جامعه، به الگوسازی هویتی عصر مدرن روی آورده است.
هرقدر که این هویت در وجود انسان ها ریشه بگیرد، آنها به بازاندیشی در هویت خود و بازسازی هویت جدید می پردازند و در اثر این تغییرات، ما شاهد شکل گیری جامعه ای جدید با انسان هایی خواهیم بود که از هویت سنتی و فرهنگی خود جدا شده و به انسان مدرن با هویت جدید تبدیل شده اند.
در این میان زنان با توجه به نقشی که در تربیت جامعه و مدیریت خانواده ها ایفا می کنند، در محور این تغییرات قرار دارند و نظام فکری و فرهنگی غرب برای تغییر هویت در انسان عصر مدرن بیشتررین سرمایه را بر روی زنان جامعه قرار داده است چراکه با تغییر هویت آنها، هویت خانواده و در نتیجه جامعه دستخوش تغییر می شود.
مؤسسه فرهنگی سبک زندگی آل یاسین به منظور بررسی این موضوع نشستی علمی با عنوان«تحولات جامعه و خانواده با تأکید بر هویت زنان» و با حضور دکتر محمد تقی کرمی عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار کرد که مشروح آن در ادامه می آید.
تحول در جامعه، دستاورد عصر مدرن
کرمی در ابتدای این نشست با اشاره به تحولات دنیای مدرن عنوان کرد: اساساً داستان این است که در دنیای مدرن، در سطح کلان و جامعه ایرانی تحولاتی را شاهد هستیم که می خواهیم این تحولات را از منظر تحولات خانواده فهمیده و تحلیل کنیم و همچنین تحولات خانواده را از منظر هویت یابی جدید زنان بفهمیم و تحلیل کنیم.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی افزود: به تعبیر گیدنز حرف این است که در جامعه جدید، آنقدر که زنان تغییر کرده اند، مردان تغییر نکرده اند به عنوان مثال اگر بخواهیم مقایسه ای بین تحولات در زندگی مردان و زندگی زنان داشته باشیم به این نتیجه می رسیم که زنان نسبت به مردان بیشتر تغییر نقش، جایگاه و موقعیت پیدا کرده اند.
وی تصریح کرد: در واقع این نگاه غلطی نیست اگر بگوییم که اساساً جامعه مدرن را می توان براساس تحولات در زندگی زنان فهمید یعنی همانطور که می توانیم تغییرات جامعه جدید را براساس ورود پول بسنجیم و وضعیت جامعه مدرن و پیشامدرن را با توجه به این نکته که چطور پول به میدان آمد و مناسبات زندگی را تغییر داد بررسی کنیم، می توان تغییرات جامعه را براساس تغییرات زندگی زنان درک کرد و ما قبل از اینکه بخواهیم به این چرایی و فرآیند بپردازیم، احتیاج به فهم جامعه خود بر اساس مسائل خانوادگی و تغییرات خانواده داریم.
کاهش بعد خانواده؛ تغییری اساسی در جامعه
این استاد دانشگاه ادامه داد: یکی از موضوعاتی که باید مورد توجه قرار گیرد، بحث بعد خانواده در ایران است بگونه ای که این میزان نسبت به 50 سال قبل در جامعه ما کوچک شده است، یعنی بعد خانوار نسبت به سال 1335 از 6.2 به 3.5رسیده است.
وی ادامه داد: اولین چیزی که با توجه به این آمار در تحولات خانواده می توانیم بفهمیم این است که در جامعه ای که ازدواج اصالت دارد و خانواده هنوز جایگاه خود را داشته و زاد و ولد و فرزند آوری را مهم می داند، خانواده دچار این تغییر و کوچکی شده است و در حقیقت، این تحول مهم است چراکه از جمله تحولاتی است که به رفتارهای طبیعی انسان ها مرتبط است و این تحولات بسیار دیرپا بوده و کمتر دچار تغییر می شوند چراکه یک موضوع فرهنگی طبیعت بنیاد است یعنی ریشه در طبیعت انسان دارد.
کرمی این تغییر را بسیار بزرگ دانست و خاطرنشان کرد: اینکه بعد خانوار در 50 سال از 6.2 به 3.5 می رسد، به معنای یک تغییر بسیار شگرف و بزرگ است و خود این تغییر نشان می دهد تغییرات دیگری اتفاق افتاده است.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه اظهار کرد: یکی دیگر از تغییرات در خانواده، تغییر در نرخ طلاق در خانواده و جامعه ماست و ما امروز شاهد هستیم که هم نوسانات نسبت طلاق به ازدواج و هم عدد خام طلاق قابل توجه است بگونه ای که اگر از ده سال پیش به آمار نگاه کنید متوجه می شوید که این اعداد از 80 هزار در سال به150 هزار رسیده است و در سال گذشته برای اولین بار نرخ طلاق از نرخ ازدواج پیشی گرفت و این در حالی است که انتظار این بود که به دلیل فشار جمعیتی افراد آماده ازدواج دهه 60 و 70، نرخ ازدواج افزایش داشته باشد ولی متأسفانه این آمار کاهش یافت و این به معنای ایجاد تحول است.
وی اضافه کرد: تحولات خانواده را در جاهای دیگر هم می توان دید؛ در مهاجرت ها، در نوع اسکان از روستانشینی به شهرنشینی و از شهر نشینی به شهر نشینی نوع خاص یعنی آپارتمان نشینی و در حقیقت اینها تحولاتی است که داده های آماری می گوید همه تحولات خانواده در ایران به سمت تبعیت خانواده ها از الگوی مدرن پیش می رود یعنی خانواده ایرانی به سمت مدرن شدن می رود و شاخص های خانواده مدرن در خانواده ایرانی اتفاق می افتد.
انواع رویکردهای تحول محور در جامعه
کرمی افزود: بحث اصلی ما بر سر این است که به چه صورتی باید این تحول درک کرد و چگونه می توان تحولات را براساس جایگاه زنان و ذهنیت زنانه فهمید و تحلیل کرد.
وی با اشاره به رویکردهای مختلفی که نسبت به بحث تحول جامعه وجود دارد ابراز کرد: دو رویکرد در این موضوع وجود دارد که یکی از آنها تحول ساختاری است که می گوید براساس ساختار باید تحولات جامعه را بررسی کرد؛ به دلیل اینکه دولت ها آموزش عالی، بیمه ها وتأمین اجتماعی را توسعه می دهند و این ساختارها در جامعه تغییر ایجاد می کنند.
این کارشناس مسائل اجتماعی در ادامه عنوان کرد: این مدل می گوید اگر می خواهید جایگاه خود و دیگران را در تحولات اجتماعی بفهمید باید به دنبال ساختارهای بزرگ و واقعیت های کلان رفت و بازیگر اصلی ساختارها هم دولت ها و نظم های جهانی هستند؛ مثل سرمایه داری، سازمان ملل، شرکت های بزرگ تجاری اقتصادی که نظم های فرهنگی اجتماعی را با نوع سیاست گذاری خود مدیریت می کنند و در حقیقت این ها تحولات اصلی را در جوامع ایجاد می کنند.
کرمی اضافه کرد: این رویکرد ساختاری گاهی انتقادی و گاهی همدلانه است، به این معنا که ما عقل، دولت و ساختار مدرن آورده ایم و اینها تحولاتی در سطح کلان ایجاد کرده اند و خانواده دچار تحول شده است و نه تنها خانواده بلکه مذهب، آموزش و پرورش و نهاد دین متغیر شده و یکی از موضوعات هم خانواده است و در حقیقت این تغییر در راستای عقلانیت مدرن است.
وی رویکرد را رویکرد آسیب شناسانه دانست و تصریح کرد: رویکرد دیگر معتقد است که این تحولات در راستای سرمایه داری، غربی سازی و استیلا و دین زدایی است و این نگاه دوم در حوزه علمیه قم طرفداران زیادی دارد.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: اساس نگاه آسیب شناسانه در ایران، فهم از بالا به پایین است یعنی افراد جامعه معلول، مجبور و مقهور این ساختارها است و این ساختارها موقعیت ما را تعیین می کنند و اگر فرد خرید انجام می دهد به این دلیل است که این موضوع خواسته نظام سرمایه داری است و به عکس اگر فرد خریدی انجام نمی دهد به این سبب است که نظام سرمایه داری اجازه خریدن نداده و توانایی اقتصادی را برای من ایجاد نکرده است.
ویژگی های انسان مدرن
وی با اشاره به ویژگی های تحلیل شخصیت انسان مدرن خاطرنشان کرد: هر دو دیدگاه نگاهشان این است که تحول از بالا اتفاق می افتد و وقتی می خواهی تحول را بفهمیم باید از بالا این مقاصد و جهت ها و شاخص ها را بفهمیم.
کرمی افزود: وقتی شما یک انسان مدرن چه مرد چه زن را در نظر می گیرید، این انسان دو ویژگی دارد که یکی اراده و دیگری آگاهی است؛ یعنی انسان مدرن اساساً نمی پذیرد که در رفتار و کنش ها دارای اراده نیست حتی اگر اراده نداشته باشد، توهم می کند که دارای اراده است.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: نکته دوم این است که انسان مدرن دارای آگاهی است و مهم ترین موضوع آگاهی برای انسان مدرن، آگاهی به خود است یعنی انسان مدرن فهم تغییر و فهم تاریخ را خوب می فهمد.
وی ادامه داد: سوژه مدرن یعنی فرد فهمیده خودش در حال تغییر است، ارزش ها محل تغییر است و می توان بر روی برخی از ارزش ها بحث کرد و می توان خط قرمز ها را بالا و پایین کرد.
کرمی تغییر در هنجارها را از ویژگی های عصر مدرن برشمرد و اذعان کرد: سوژه مدرن یعنی کسی که تغییر را می فهمد، تاریخ و فهم تاریخی را می فهمد و می داند 20 سال پیش واقعیت ها، هنجارها، اخلاقیات و قواعد اجتماعی را به صورت دیگری درک کرده اما امروز آن ها را جور دیگر می فهمد و در حقیقت خود آن هنجارها تغییر کرده است و بحث انحراف از معیار نیست بلکه بحث تغییر معیار است و این به معنای تغییر انسان است.
این جامعه شناس اضافه کرد: این تغییر به این معناست که انسان مدرن با توجه به نیاز ها آمادگی دارد در این هنجارها و ارزش ها تغییر ایجاد کنم و در واقع می توان اینگونه بیان کرد که انسان مدرن یعنی انسانی که حاضر است راجع به ارزش های خود، قواعد اجتماعی، فرهنگ و خرده فرهنگ هایش هر لحظه بازاندیشی کند.
کرمی تصریح کرد: انسان مدرن دارای هویت بازاندیشانه است، این هویت سکولار، لذت طلب و فردگرا و محور ارزش ها است و این هویت است که ارزش ها را مشخص می کند البته مراتب کم و زیاد دارد اما مُهر بازاندیشی به انسان عصر ما خورده است و نمی توان این انسان را به عقب برگرداند.
وی ادامه داد: هویت بازاندیشانه یعنی انسان مدرن دائماً در حال نقادی آگاهی های خود بوده و خود او به جنگ باورهایش رفته و هر روز کاخ باورهایمان را می سازد و خراب می کند چراکه این انسان مدرن به این موضوع که این معرفت جدید، معرفت زمان مند و مکان مند است توجه دارد و در نتیجه سن و سال، موقعیت، زبان، نظام ارزش ها، نظام هنجارها و حتی نظام زیبایی شناسانه خود را بر مبنای نیازهای زمان و مکان خود تغییر می دهد.
هویت اکتسابی آرمان انسان مدرن
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی هویت اکتسابی را آرمان انسان مدرن دانست و افزود: این انسان مدرن، در عین حال خیلی محاسبه گر است، عقل ابزاری دارد، سکولار است و به لحظه فکر می کند و بعضی چیزها مانند ذائقه ، بدن و زیبایی شناسی برایش مهم است زیرا تمام هویت های غیر اکتسابی در جامعه مدرن مثل خانواده، ملیت و مذهب از بین رفته است و چنین انسانی دنبال هویت های اکتسابی می رود و در نتیجه ما شاهد هستیم مسائلی مانند مدرک، پول، موقعیت اجتماعی و کاری دارای دامنه بزرگتری شده است.
وی تأکید کرد: در حقیقت صنعت توانسته دامنه این هویت های اکتسابی را بزرگ کند چراکه در گذشته مسائلی زیبایی خدادادی بود اما امروز دامنه زیبایی را گسترش می دهند و این موضوع تبدیل به ویژگی اکتسابی می شود و افراد از جراحی زیبایی و آرایش استفاده می کنند و زیبایی اکتسابی به دست می آورند.
این کارشناس مسائل خانواده ادامه داد: اگر قبلاً انسان ها را با نشانگر های غیر اکتسابی در جامعه می شناختند امروز آنها را با نشان گر های اکتسابی می شناسند که یکی از آنها بدن است و فرد با انواع رژیم ها و روش ها و با تغییر در نوع لباس پوشش، رنگ ها و... به دنبال به دست آوردن این هویت غیر اکتسیابی است.
کرمی همچنین ابراز کرد: چنین انسانی که تمامی معانی غیر اکتسابی را از دست داده و معانی اکتسابی را به دست آورده است در برخورد و معامله با دیگران، سراغ فاکتورهای اکتسابی آنها می رود؛ یعنی بدن برای او مهم است و وقتی مهم نیست که هویت های اکتسابی بالاتری داشته باشد و این موضوع به هویت انسان مدرن تبدیل شده است.
درک وضعیت جامعه راه حل رفع مشکلات
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، درک شرایط امروز جامعه را لازمه رفع این معضلات دانست و تأکید کرد: امروز مسأله اصلی این است که بررسی کنیم که چه اتفاقی افتاده است که انسان ها با این وضعیت موجود خود را تطبیق داده است؛ یعنی اگر امروز مسأله موقعیت های اکتسابی مهم شده است، این موضوع برای همه جامعه ما هم مهم است و به جای اینکه نگاه آسیب شناسانه داشته باشیم باید نگاه تفهمی کنیم که چه بلایی بر سر انسان مدرن می آید که با وجودی که روز تا شب رسانه های ما بر طبل ارزش ها و هنجارها می کوبند، افراد از این ارزش ها فاصله می گیرد و در حقیقت مسأله اینجاست که خود آنها نیز که بر طبل می کوبند عوض شده اند اما گاهی اوقات در برخی مسائل نظام حساسیت ما تحریک می شود و برخی مواقع این تحریک وجود ندارد.
وی ادامه داد: حتی این تغییر بین طلبه ها نیز وجود دارد و اغلب طلبه هایی که روی منبر از ارزش ها صحبت می کنند دنبال این هستند که به دکتر حجت الاسلام والمسلمین تبدیل شوند و این موضوع به این معناست که همه ما هم درگیر این هویت جدید هستیم.
این جامعه شناس تصریح کرد: وقتی مسأله ای بر روی نظام هویت و نحوه تفکر و زندگی و مفهوم سازی از جهان تأثیر گذاشت، باید متناسب با آن کار صورت گیرد که در این مدل فهم، یک مسأله وجود دارد که هویت بازاندیشانه جزء جدایی ناپذیر انسان است و نمی توان آن را از انسان گرفت.
وی افزود: حالا که توجه به این هویت نحوه تفهم ماست باید بگوییم که هرکس مدعی مدیریت، فهم و اداره جامعه است باید براساس این سوژه برنامه ریزی اجتماعی کند و هر برنامه ریزی اجتماعی که این سوژه را به رسمیت نشناسد محکوم به شکست است، یعنی اگر قرار است حجاب بر سر زنان باشد باید بیاییم در این نظم بازاندیشانه موضوع حجاب را تعریف کنیم تا زنان و دختران جامعه ما آن را بپذیرند چرا که ارزش های اخلاقی ما نیز این مهر هویتی را خورده است.
تغییر نقش زنان در جامعه اثر مهم هویت بازاندیش
کرمی یکی از اثرات این هویت بازاندیشانه را تغییر نقش زنان در خانواده دانست و تصریح کرد: زنان در این فهم بازاندیشانه تفاوتی با مردان ندارند اما مسأله ای که وجود دارد این است که ما دارای برخی ارزش ها و ساختارهایی هستیم که محور اصلی آنها زنی بود که در فضای سنتی زندگی می کرد یعنی اساس خانواده در گذشته زن بوده است و ما چون به دنبال حفظ نظام خانواده هستیم باید به این نکته توجه کنیم که تغییر در هویت زنانه به معنای تغییر در خانواده است.
وی ادامه داد: درست است مردان هم در عصر مدرن تغییر کرده اند اما مردان نقششان در خانواده شبیه نقش زنان نیست یا اینکه نظام حساسیت ما نسبت به تغییرات مردان به اندازه زنان حساس نبوده است.
این استاد دانشگاه ابراز کرد: در حقیقت باید گفت با توجه به این هویت بازاندیشانه، اگر بدن برای زنان مهم است، برای مردان هم مهم است، اگر مدرک برای زنان مهم است، برای مردان هم مهم است، اگر موقعیت های اکتسابی برای زنان مهم است برای مردان هم مهم است و این کسب این هویت های اکتسابی بین زنان و مردان مشترک است اما نکته اصلی اینجاست که این تحول در هویت، جاهایی را تغییر داده که اساس خانواده و جامعه را دچار مشکل کرده است چراکه زنان بار پایگاه های ارزشی را به دوش داشتند که در عصر کنونی در اثر تغییر هویت زنان، این جایگاه مخدوش شده و آسیب دیده است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: باید توجه کرد که با توجه به هویت جدید انسان ها، در موضوعاتی مانند حجاب، خانواده، روابط جنسی و اختلاط محرم و نامحرم، نهادهای سبک زندگی و اخلاق و دین و معنویت اولین کاری که باید به آن توجه کنند این است که این هویت را درک کرده و بدانند که با سوژه بازاندیش صحبت می کنند چراکه اگر در برخوردها و فعالیت های نتوانیم از خانواده تصویری ارائه دهیم که با سوژه بازاندیش سازگار باشد این تصویر راه به جایی نخواهد برد و همچنین اگر نتوانیم از حجاب تصویری ارائه دهیم که با این هویت زنانه سازگار شود راه به جایی نخواهد برد و در واقع اگر نهادهای تبلیغی نتوانند با این فهم کنار بیایند با مشکل مواجه می شوند.
گفتنی است در بخش پایانی این نشست دو ساعته حاضران به پرسش و پاسخ پیرامون مباحث مطرح شده پرداختند./872/ز۵۰۲/س